Cyberpunk 2077 ادامه دهنده رویدادهای Cyberpunk 2020 است و مسیری جداگانه را به Cyberpunk V3.0 دنبال می‌کند. این بازی در کلان شهری ساختگی به نام نایت سیتی جریان دارد. نایت سیتی در جنوب سن فرانسیسکو در حوالی شهر مورو بی کالیفرنیا واقع شده است. گفته شده است در زمان Cyberpunk 2020 ساکنین این شهر بیش از پنج میلیون نفر بوده‌اند. با این حال این رقم احتمالا در 2077 بیشتر شده باشد.
به دنبال فروپاشی اقتصادی که در اوایل قرن ۲۱ اتفاق افتاد، ایالات متحده مجبور شد برای ادامه حیات خود به شرکت‌های بزرگ اعتماد کند. این شرکت‌ها در حوزه‌های مختلفی مانند سلاح‌ها، ربات‌ها، سایبرنتیک، داروسازی، ارتباطات و بایوتکنولوژی فعالیت داشتند.
داستان بازی Cyberpunk 2077 پیرامون فردی به نام وی (V)، است که مزدوری در نایت سیتی است. بازیکن قادر است این شخصیت را سفارشی‌سازی کند که این موضوع شامل جنسیت، شکل بصری و همچنین یک پیش‌زمینه تاریخی است که همه این‌ها ممکن است بر روند بازی تاثیرگذار باشد.
جهان بازی از آثار نویسندگانی مانند ویلیام گیبسون (نویسنده Neuromancer) و فیلیپ دیک، نویسنده‌ی رمان «آیا اندرویدها خواب گوسفندهای برقی می بینند؟» الهام گرفته است. همچنین فیلم بلید رانر تاثیر زیادی روی سازنده بازی اصلی رومیزی سایبرپانک یعنی مایک پوندسمیت داشته است.
شروع داستان بازی Cyberpunk 2077 با انتخاب یکی از سه مسیر (Lifepath) برای شخصیت اصلی بازی یعنی وی (V) همراه است: عشایری (Nomad)، بچه خیابانی (Streetkid)، یا شرکتی (Corpo). وی به عنوان یک عشایری قبیله خود را ترک کرده و برای اولین بار به شهری بزرگ قدم می‌گذارد. در مسیر استریت‌کید، وی پس از چند سال زندگی در جایی دیگر به نایت سیتی نقل مکان می‌کند. و در مسیر کورپو، وی در نتیجه‌ی یک بازی قدرت که توسط ناظر شرکت آراساکا صورت گرفته بود، ناگهان از کار خود در این شرکت اخراج می‌شود. در دو مسیر زندگی اول، وی با یک اوباش محلی به نام جکی ولز دوست می‌شود، در حالی که در مسیر سوم، ولز یکی از دوستان قدیمی او است. شروع هر سه مسیر زندگی مجموعه‌ای از ماجراهای مختلف وی و ولز با یک نت‌رانر به نام تی-باگ است.
در سال ۲۰۷۷، یک فیکسر محلی به نام دکستر دی‌شاون اقدام به استخدام وی و ولز کرد تا یک بایوچیپ مرموز تحت عنوان رلیک (Relic) را از شرکت آراساکا بدزدند. پس از به دست آوردن رلیک، آن‌ها در حین این عملیات به طور سهوی شاهد کشته شدن رهبر این شرکت بزرگ یعنی سابورو آراساکا به دست پسر خیانتکارش یعنی یورینوبو شدند، و از این رو نقشه به بیراهه رفت. یورینوبو با ادعای مسموم شدن پدرش، این قتل را پوشاند و نیروهای امنیتی را خبر کرد. تی-باگ توسط نت‌رانرهای آراساکا کشته شد. هنگامی که وی و ولز اقدام به فرار کردند، یک آتش سوزی شکل گرفت. ولز به شدت زخمی شد و نگهدارنده رلیک آسیب جدی دید. وی مجبور شد تا با قرار دادن بایوچیپ در سایبرافزار سر خود، رلیک را حفظ کند.
دی‌شاون که از ورود پلیس به ماجرا عصبانی بود، برای پاک کردن ردپای خود به سر وی شلیک کرد و او را در یک محل دفن زباله رها کرد تا بمیرد. وی پس از به هوش آمدن، توسط شبح دیجیتالی ستاره برجسته راک یعنی جانی سیلورهند شکار شد، کسی که گمان می‌رفت در سال ۲۰۲۳ طی حمله هسته‌ای به برج آراساکا کشته شده است. وی از از طریق یک ریپرداک به نام ویکتور وکتور پی برد که گلوله دی‌شاون باعث فعال شدن نانوتک رستاخیز مرتبط به بایوچیپ شده است، اما همچنین فرایندی برگشت ناپذیر شروع شده بود که طی آن خاطرات و شخصیت سیلورهند در او بازنویسی می‌شد. این بیوچیپ قابل خارج کردن نبود، و وی فقط چند هفته دیگر می‌توانست زنده بماند. بنابراین وی باید راهی برای حذف سیلورهند و زنده ماندن پیدا می‌کرد.
وی با یادآوری خاطرات سیلورهند پی برد که در سال ۲۰۲۳، آلت کانیگهم، یک نت‌رانر درخشان و معشوقه‌ی سیلورهند، اقدام به ساخت یک هوش مصنوعی به نام سول‌کیلر (Soulkiller) کرده است که قادر بود ذهن نت‌رانرها را از طریق یک واسط مغز-رایانه کپی کند. با این حال، این فرآیند مغز اهداف را از بین می‌برد. آراساکا کانینگهم را ربود و او را مجبور کرد تا نسخه‌ای از سول‌کیلر را برای آن‌ها بسازد که ذهن‌ها را در یک قلعه دیجیتالی به نام میکوشی ذخیره کند. سیلورهند برای نجات کانینگهم اقدام کرد اما قبل از این که آراساکا از سول‌کیلر استفاده کند موفق به یافتن او نشد. سیلورهند با تلاش برای انجام یک حمله هسته‌ای به دنبال انتقام گیری بود، اما آراساکا او را اسیر کرد و از سول‌کیلر بر روی او استفاده کرد.
آراساکا تا سال ۲۰۷۷ مهارت کافی در استفاده از فناوری سول‌کیلر پیدا کرده بود و از این رو تبلیغات عمومی یک برنامه تحت عنوان «روح خود را امن کنید» را شروع کرد. رلیک در واقع از تحقیقات مخفی آراساکا به وجود آمده بود و هدفش تکمیل یک حلقه بود: نوشتن یک نسخه دیجیتالی از ذهن در مغز انسان زنده. در این مقطع از داستان بازی Cyberpunk 2077، وی باید تصمیم بگیرد که حمله‌ای را به برج آراساکا انجام دهد تا به میکوشی دسترسی فیزیکی پیدا کند و با استفاده از سول‌کیلر سیلورهند را از بدن خود خارج کند.
بسته به اقدامات بازیکنان و ماموریت‌های جانبی انجام شده در طول بازی، وی می‌تواند از بین گزینه‌های مختلف نحوه حمله را انتخاب کند. وی همچنین می‌تواند اصلا حمله نکند و در عوض خودکشی کند (که بازی بلافاصله پایان می‌یابد). او قادر است به سیلورهند اجازه دهد که بدن آن‌ها را در اختیار بگیرد و با گروه سابق خود حمله‌ای را انجام دهد، یا حمله‌ای را با شبکه‌ای از متحدان خود که در طول بازی به دست آورده ترتیب دهد، و یا حمله‌ای انفرادی را (با کمک سیلورهند) انجام دهد. در تمام پایان‌بندی‌ها به جز خودکشی وی، مشخص می‌شود که حتی پس از استفاده از سول‌کیلر و خواندن ذهن‌های به هم پیوسته‌ی سیلورهند و وی در میکوشی، آسیب وارد شده به بدن وی غیرقابل برگشت است.
بسته به انتخاب بازیکن، وی یا در بدنش با امیدی نامشخص باقی می‌ماند، و یا اجازه می‌دهد تا سیلورهند بدنش را تصاحب کند که در این صورت سیلورهند به طور دائمی کنترل بدن وی را به دست می‌گیرد، و او پس از ادای احترام به دوستان خود، نایت سیتی را ترک می‌کند تا یک زندگی جدید را شروع کند
Cyberpunk 2077 یک بازی نقش‌آرینی جهان باز و غیرخطی است که در آن بازیکنان می‌توانند شخصیت خود را متناسب با سبک بازی خود تنظیم کنند. در سراسر بازی و در طول ماموریت‌های مختلف بازیکن باید به اکتشاف، تصمیم گرفتن و فعالیت‌هایی از جمله هک کردن بپردازد و در تقابل با دشمنان نیز از تفنگ‌ها بهره ببرد.