Detroit: Become Human (دیترویت: بیکام هیومن) یک بازی نئو-نوآر در ژانر دلهره‌آور است که توسط کوانتیک دریم (Quantic Dream) توسعه یافته است. داستان بازی Detroit: Become Human پیرامون سه اندروید با نام‌های کارا، کانر و مارکوس است و زندگی آن‌ها را در شهر دیترویت شرح می‌دهد. این بازی در تاریخ ۲۵ می ۲۰۱۸ برای کنسول PS4 و در ۱۲ دسامبر ۲۰۱۹ برای رایانه شخصی عرضه شد.
داستان بازی Detroit: Become Human
داستان Detroit: Become Human همان طور که از نامش مشخص است در شهر دیترویت و در سال ۲۰۳۸ روایت می‌شود. شهری که با ابداع و معرفی اندرویدها و ورود آن‌ها به زندگی روزمره انسان‌ها شکلی تازه به حیات خود داده است. اما این حیات تازه چالش‌هایی را به همراه خود دارد، اندرویدها به تدریج رفتارهایی از خود نشان می‌دهند چنانکه که موجوداتی زنده هستند، این موضوع منجر به رویدادهایی می‌شود که کنترل اندرویدها را از دسترس خارج می‌کند.
محور داستان بازی DBH سه شخصیت اندروید است که هر کدام از آن‌ها دارای توانایی‌ها و اندیشه‌های منحصر به فرد هستند. بر اساس انتخاب بازیکن تمام شخصیت‌های قابل بازی می‌توانند در طول خط داستانی خود بمیرند یا از چالش‌های بزرگی عبور کنند. داستان بازی می‌تواند بدون حضور آن‌ها ادامه پیدا کند.
شخصیت‌های اصلی
کانر (Conner)
کانر یکی از ساخته‌های سایبرلایف و هدف از ساخت آن ارائه‌ی خدمات و کمک‌رسانی به کارآگاهان جنایی بوده است. داشتن توانایی‌ها و تجهیزات مختلف او را قادر ساخته تا خود را با شرایط هماهنگ کند. کانر قادر است با اسکن محیط، اتفاقاتی که در گذشته رخ داده را به صورت پیشرفته شبیه‌سازی کند. او نسبت به رفتار و شرایط اندرویدهای دیترویت بی‌تفاوت است، اگرچه ممکن است نسبت رفتار خود هوشیار باشد اما هسته‌ی او برای کامل کردن ماموریتش برنامه‌نویسی شده است.
وقتی گزارش‌هایی از رفتار غیرعادی اندرویدها به سایبرلایف منتقل شد، کانر که یک نمونه‌ی اولیه بود برای کمک به این پرونده در اختیار پلیس و ستوان هنک اندرسون قرار گرفت.
در طول خط داستانی کانر، در صورت مرگ او یک مدل مشابه دیگر جایگزین او خواهد شد.
کارا (Kara)
تاد یک راننده‌ی تاکسی است که کار خود را از دست داده و برای نگهداری از دخترش آلیس، کارا را به خدمت گرفته است. رفتار تاد به دلیل مصرف مواد مخدر یخ قرمز خشونت‌آمیز و بعضا غیر قابل پیش‌بینی است. در پی رخ دادن اتفاقاتی ناگوار، کارا و آلیس متوجه می‌شوند که دیگر جایشان در خانه‌ی تاد امن نیست و این مرد با مشکلات روانی‌اش، هر لحظه ممکن است به کارا یا حتی دخترش آلیس صدمه بزند. بنابراین آن‌ها با هم از خانه فرار می‌کنند.
فرار از خانه‌ی تاد باعث می‌شود تا آن‌ها بتوانند دنیای بیرون و همه‌ی ویژگی‌های ترسناکش را ببینند؛ با اتفاقی که برای آن‌ها در خانه افتاده حالا دنیای آن‌ها از هم گسیخته شده است و سرپناهی برای آن‌ها وجود ندارد. اما این اتفاقات می‌تواند باعث وابستگی بیشتر کارا و آلیس به یکدیگر شود. آن‌ها سفر دراز خود را در کنار یکدیگر برای یافتن جایی امن ادامه می‌دهند.
مارکوس (Markus)
مارکوس متعلق به یک نقاش شناخته شده و سالخورده به نام کارل منفرد است، کسی که مارکوس به او خدمت‌رسانی می‌کند. با گذشت زمان، رابطه‌ی این دو از حالت انسان و ماشین به رابطه‌ای عمیق و احساسی تبدیل می‌شود. مارکوس از کارل نقاشی را آموخته و با ادبیات و موسیقی آشنا می‌شود. رابطه‌ی آن‌ها مثل رابطه‌ی یک پدر و پسر می‌شود، رابطه‌ای که اگرچه موجب خوشنودی آن‌ها بود اما لئو، پسر واقعی کارل از این موضوع اصلا خوشحال نبود.
سفر دشوار مارکوس از پرستاری پیرمردی ناتوان و مهربان آغاز می‌شود و به رهبری انقلاب بزرگ و بی‌سابقه‌ی اندرویدها ختم می‌شود. مارکوس خواهد فهمید که رهبری یک انقلاب، حتی از بدترین تصورات او نیز دشوارتر است؛ چرا که او باید از پس مخالفان و خائنان داخلی برآید، با مشکلات و اتفاقات غیرمنتظره دست و پنجه نرم کند و در دوراهی‌های سخت قرار بگیرد. مارکوس خوب می‌داند که برای تحقق یافتن این هدف، چیزهای زیادی را باید قربانی کند.
شخصیت‌های دیگر
- هنک اندرسون: کارآگاهی در دپارتمان پلیس دیترویت که در شروع دل خوشی از اندرویدها ندارد. کانر برای کمک در پرونده‌ها به او اختصاص پیدا می‌کند.
- آلیس ویلیامز: دختر تاد ویلیامز است که کارا از او محافظت می‌کند و رابطه‌ی عمیقی بین او کارا به وجود می‌آید.
- تاد ویلیامز: پدر آلیس و صاحب کارا.
- الیجا کامسکی: دانشمند و مخترع اندرویدها، و بنیان‌گذار سایبرلایف.
- کلویی: اولین اندروید تکامل یافته توسط سایبرلایف.
- نورث: یک اندروید منحرف شده که مارکوس را در مسیرش همراهی می‌کند.
- لوتر: او اندروید مستخدم فردی به نام زلاتکو است که در اواسط خط داستانی کارا، به او و آلیس می‌پیوندد.
- آماندا: شخصیتی (هوش مصنوعی) وابسته به سایبرلایف است که کانر را در رسیدگی به پرونده‌ها هدایت می‌کند.
- کارل منفرد: کارل یک نقاش مشهور است که طی حادثه‌ای فلج شده و مارکوس به او خدمت‌رسانی می‌کند.
گیم‌پلی
بازیکن در روند بازی قادر به جستجو کردن محیط پیرامون خود و تعامل با اشیا و افراد مختلف است. بخش بزرگی از بازی شامل انتخاب کردن میان دیالوگ‌ها و یا انجام دادن فعالیت‌های مختلف است. در انتخاب‌های حساس یک محدوده زمانی کوتاه وجود دارد که بازیکن در این محدوده گزینه مورد نظر خود را انتخاب کند. علاوه بر این انتخاب‌های ابتدایی می‌تواند در باز شدن دیالوگ‌های قفل شده آتی موثر باشد. یک فلوچارت در بازی و برای هر چپتر تعبیه شده است که بازیکنان می‌تواند روند پیشرفت آن را در انتهای چپتر مشاهده کنند. این فلوچارت از طریق منوی توقف بازی در درسترس است و بازیکنان می‌توانند انتخاب‌های خود را با سایر بازیکنان مقایسه کنند.
داستان بازی Detroit: Become Human حاوی برخی نقاط اساسی در تصمیم‌گیری است که بازیکنان قادرند به عقب بازگشته و مسیر دیگری را انتخاب کنند. این قابلیت در تمام بخش‌های بازی قابل دسترس نیست.
